جدول جو
جدول جو

معنی تلف کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تلف کردن
هدر دادن
تصویری از تلف کردن
تصویر تلف کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تلف کردن
بر باد دادن نابود کردن بر باد دادن: (همه اموال خود را تلف کرد)، نابود کردن کشتن
تصویری از تلف کردن
تصویر تلف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تلف کردن
((تَ لَ کَ دَ))
به هدر دادن، نابود کردن
تصویری از تلف کردن
تصویر تلف کردن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تخلف کردن
تصویر تخلف کردن
خلاف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
رندشیدن ادا کردن لفظ، سخن گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلف کرده
تصویر تلف کرده
اسراف کرده، بر باد داده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلطف کردن
تصویر تلطف کردن
مهربانی و نرمی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
Pronounce
دیکشنری فارسی به انگلیسی
उच्चारण करना
دیکشنری فارسی به هندی
উচ্চারণ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تل کردن
تصویر تل کردن
بر روی هم چون خرمنی گرد کردن، کوت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتلاف کردن
تصویر اتلاف کردن
تبه کردن، ریخت و پاش تلف کردن، اسراف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلع کردن
تصویر بلع کردن
اوباردن بنگشتن ناجویده فرو بردن بلعیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتلاف کردن
تصویر اتلاف کردن
نابود کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تهی کردن
تصویر تهی کردن
تخلیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اله کردن
تصویر اله کردن
چنین و چنان گفتن، لاف زدن
فرهنگ لغت هوشیار